◕‿◕❤دست نوشته های دختری که من باشم❤◕‿◕

بعد از عمری با یه خاطره اومدم.........آقا مشهد که بودیم تو راه آهن منتظر نشسته بودیم تا قطار بیاد و اینا......ایستگاه راه آهن مشهد 3 تا ال سی دی داره..........وقتی وارد شدیم صندلی خالی پیدا نمیشد......اما..........تا فوتبال شروع شد.........نصف سالن خالی شد.........همه هجوم بردن سمت ال سی دی ها..........هر طرفو نگاه میکردی یه گله آدم جلو ال سی دی وایساده بودن زل زده بودن بهش با هر موقعیت گل هم جیغ و دادشون میرفت هوا........مردم هم واسه خودشون دنیایی دارن ها........من که زیاد فوتبال دوست ندارم........از همین جا برای موفقیت تیم ملی دعا می کنیم........



یه روز با دخی عموم تصمیم گرفتیم یکی از بچه های فامیل رو بترسونیم به شکل دوربین مخفی که

یکیمون فیلم بگیره و اون یکی بره سراغ سوژه......

من رفتم سراغ فیلم برداری....

دخی عموم هم یه عروسک موش برداشت رفت سراغ بهترین سوژه یعنی.......دخی عمه

اون موقع دخی عمه 5 سالش بود فکر کنم......

خلاصه......رفت نشست پیشش.....خونه هم شلوغ بود و همه سروصدا می کردن و کسی متوجه ما نمی

شد.....

الان که دارم این مطلبو می نویسم با یادآوری اون موضوع رفتم رو ویبره از خنده......البته شاید شما آنچنانی

نخندید ولی من که فیلمشو دارم و از نزدیک هم دیدم سرخ میشم از خنده(همون لبو خودمون منظورمه)....

یه ذره باهاش حرف زد و بعد موقع انجام کار دور از چشمش بهم اشاره زد منم دوربین رو روشن کردم و به

صورت خیلی نامحسوس مشغول فیلم برداری با گوشیم شدم طوری که هرکس منو میدید فکر می کرد

دارم با گوشیم یه مطلبی می خونم یا یه فیلمی می بینم.....

دخی عموم دخی عمه رو صداش کرد و گفت:بیا اینو بگیر و مشتشو که عروسک موش توش بود رو به

سمتش گرفت و چون موشه کوچیک بود و کامل تو مشت دخی عمو بود هیچی ازش پیدا نبود....

دخی عمه یه ذره نگاش کرد و گفت:چیه؟

دخی عمو:بگیر می فهمی......

دخی عمه یه ذره دیگه به قیافه خبیث دخی عمو نگاه کرد و گفت:نمی خوام.......

دخی عمو دستشو گرفت و عروسکو کف دستش گذاشت و دستشو مشت کرد تا نبینه چیه.....

خلاصه......تا دخی عمه مشتشو باز کرد......

یه جیغ بنفشی کشید که چشای دخی عمو و بقیه که نمی دونستن موضوع چیه گرد شد.......

هم زمان با جیغش عروسکو پرت کرد که صاف رفت تو دیوار و بعد اون پرت شد وسط اتاق.......

یعنی من اون موقع داشتم می مردم از خنده.....فیلمو از اون به بعد به هرکی نشون دادم ولو شده بود کف

زمین و می خندید......

خلاصه جاتون خیلی خالی بود اوضاع رو ببینید.......

جمعیتی که با بمب هم ساکت نمیشدن با جیغ بنفش دخی عمه آنچنان ساکت شدن که از دیوار صدا در اومد

ولی از اونا نه.........

 

قیافه دخی عمه قبل و بعد از انجام نقشه.........:ا

قیافه دخی عمو قبل از انجام نقشه...........:))))))))))))))

قیافه دخی عمو بعد از انجام نقشه............:O

قیافه من در طول انجام نقشه..........:)))))))))))

قیافه فک و فامیل موقع جیغ دخی عمه.........:O

قیافه فک و فامیل بعد از فهمیدن موضوع و دیدن فیلم...............:)))))))))))))))))

قیافه موش مسدوم..............:ا

نظر دخی عمه:فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سوال دخی عمو بعد از جیغ دخی عمه:گوشام هنوز سالمه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب...


سلام دوستای گلم....خوبین؟خوشین؟نظر میدین؟بابا دوتا نظر درباره این فک و فامیله عتیقه مون بدید.....

جمعه بود و طبق معمول خونه مامان بزرگه بودیم......عموم هم اونجا زندگی می کنه....البته موقت تا خونه خودشون درست بشه....دیدم نمیشه تو این بازار شام فیلم دید از عموم اجازه گرفتم با پسر عموم جیم زدم خونشون فیلم ببینیم.....تلویزیون هنوز روشن نشده بود در زدن......درو باز کردیم دخی عمه پرید تو....تلویزیون روشن شد و منتظر شروع قسمت آخر هوش سیاه بودیم......بعد دودقیقه صدا بابام از تو حیاط اومد که به پسر عمه کوشولوم و دخترِِِِِ ِ دختر عمم(کوشولوئه)گفت:طبقه بالا دارن فیلم می بینن.....ما زنگ زدیم به بابامون که مثلا کسی نفهمه دارم باهاش حرف میزنم و میگم این کوشولوها رو بپیچونه.....تا دوتا بوق خورد کل فامیل فهمیدن من زنگ زدم بابام.....باباهم بابا های قدیم.....اومدن در زدن ما هم از روی ناچاری درو باز کردیم و تهدید کردیم کسی وسط فیلم حرف بزنه بیرونش می کنیم.......قبول کردن.....فیلم شروع شد و ما نشستیم ببینیم....دو دقیقه نگذشته بود صدا حرف زدنشون اومد....ما تا آخر فیلم داشتیم اینا رو ساکت می کردیم.....تیتراژ فیلم که اومد و نوشته بود(و.......)گفتم:آخجون هوش سیاه سه هم می خوان بسازن....تا اینو گفتم خونه پکید از صدای جیغشون.....ساکت که شدن گفتم:چرا جیغ زدین؟

دخی عمه:از خوشحالی.....

من:مگه فیلمشو میدیدید؟؟؟؟؟

همه باهم:نه.....

من.....:ا

اونا....:)))))))))))))

یعنی جیغشون از خوشحالی بابت چی بود خدا می دونه......

فک و فامیله داریم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ادامه مطلب...

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:هوش سیاه,قسمت آخر,جیغ,مهدی احمدوند,دانلود آهنگ,بگو من کجام,فک و فامیله داریم؟؟؟؟, :: 17:14 :: توسط : m-sh

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 18 صفحه بعد

درباره وبلاگ
بار خدایا… از کوی تو بیرون نرود پای خیالم.. نکند فرق به حالم.. چه برانی چه بخوانی، چه به اوجم برسانی، چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دست نوشته های دختری که من باشم....!!!!! و آدرس man-to-zendegi-love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 176
بازدید دیروز : 554
بازدید هفته : 961
بازدید ماه : 1413
بازدید کل : 247968
تعداد مطالب : 355
تعداد نظرات : 254
تعداد آنلاین : 1



داستان روزانه