سلام.....خوبین؟من رفتم اردو خیلی خوش گذشت.جای همتون خالی.ولی خداییش خیلی بلا سرمون اومد.یکی از بچه ها رو هول دادن افتاد تو جوبمن و دوتا دیگه از بچه ها با چایی سوختیم.نوشابه یکی از بچه ها شدید سر رفتبازوی یکی از بچه ها کبود شدکفش یکیشون گم شد که مصادف شد با هجوم جمعیت روی ناحیه ای که کفش بود.(البته با بدبختی از میون صد نفر کفشو پیداش کردیم) اتوبوسمون رو موقع برگشتن گم کردیم.یکی از بچه ها گم شد 10ساعت غذا نخوردیم داشتیم از گشنگی تلف می شدیم تازه عذاب روحی هم میدادن.ما از گشنگی داشتیم می مردیم حالا یه عالمه سبد غذا اومدن جلو چشممون گذاشتن دیگه با حسرت به غذاها نگاه می کردیمموقع نماز خوندن معلوم نبود به کی اقتدا کردیم!!!از سه جا تکبیر می گفتن ما هم معلوم نبود با کدوم نماز می خونیمتازه نمازمون تموم شد از یه جا دیگه هم تکبیر می گفتنناهارمون رو در یک پارک روبه روی مرقد امام خوردیم ولی مستقیم آفتاب روی مخمون می تابید!!!!نوشابمون مثل آب جوش بود!!!تازه شب داشتیم یخ می کردیم کسی به دادمون نرسید.شب مشکلات جدی تری داشتیم:گشنگی،تشنگی،سرما،عذاب روحی که گفتم،گم کردن سرپرست و.....یعنی اگه مامانامونو نبرده بودیم گریه حتما تو بساطمون میومد.وقتی دوستمون گم شد گفتیم شاید بین جمعیت باشه یکی از دوستام گفت تو صدات بلندتره صداش کن منم بلند اسمشو صداکردم که یهو هر کسی اونجا بود ساکت شدو برگشتند سمت ما.ماهم خیلی شیک یه لبخند ژکوند() تحویلشون دادیم و برگشتیم
خلاصه بعد از این همه عذاب خیلی بهمون خوش گذشت سال دیگه هم اگه باشه من میرم دوستای دیگه ام هم همین نظرو دارن.اگه این بلاها سرمون نمی اومد عمرا خوش می گذشت.
بار خدایا… از کوی تو بیرون نرود پای خیالم.. نکند فرق به حالم.. چه برانی چه بخوانی، چه به اوجم برسانی، چه به خاکم بکشانی.. نه من آنم که برنجم، نه تو آنی که برانی
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دست نوشته های دختری که من باشم....!!!!! و آدرس man-to-zendegi-love.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
<-PollName->
<-PollItems->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 818
بازدید دیروز : 233
بازدید هفته : 1840
بازدید ماه : 6053
بازدید کل : 252608
تعداد مطالب : 355
تعداد نظرات : 254
تعداد آنلاین : 1